محل تبلیغات شما

اشعار محمد علی مشایخی (نافذ)



خَلق از خُلق رسول الله لذّت می برد

عالمی زان سیرت دلخواه، لذّت می برد.


گرچه تشبیه اش به هر زیبا قیاسی نارواست

ماه گاه از فحوی افواه، لذّت می برد.


هرکمالی را که می جویید مردم! اسوه اوست

اسوه گی هم زین تجلی گاه، لذّت می برد.


غار و تنهایی چندین سال را کس تاب نیست

لیک احمد» زان غم جانکاه، لذّت می برد.


هیچ کس را جز محمّد» طاقت معراج نیست

سینه ی مشروح از این درگاه، لذّت می برد.


از امین خلق و خالق بیش تر یا پیش تر

مرتَضی» مولای سر آگاه، لذّت می برد.


مادح خُلق عظیم» اش در تبارک» یاد کرد

کو هم از این جلوه الله، لذّت می برد.


مِن ولیُ الله الاعظم، مِن بشیر و نذیر

کل مولود مَن استولاه، لذّت می برد


ما کجا و شاهباز قله ی لولاک»؟ لیک

هست این معنا که از آن ماه، لذّت می برد.


در طریق عشقبازی هر کسی را مَطمعی است

نافذ» دلداده از این راه، لذّت می برد.


محمد علی مشایخی(نافذ)


یا علی بن موسی الرضا المرتضی علیه السلام

  سلســـله النّور »

 

 

از ارتفــــــاع هستی، آنجا که تا خداست

 

خورشیـــدی از افق رخ تابان گرفته است

آنجا كه می توان به خور آسـان نظاره كرد

آنجا دقیق نام خراســــان» گرفته است

نازل شده است آیه ی محــکم در آن دیار

آن آیتی که صبغـه ی رحمان گرفته است

نازل شود سَکینـــــه به دل هـــای بی قرار

آنجا  مگر خداست که مهمان گرفته است؟

***

***

تا اوج،  با چـــــه زاویــه باید نگاه كرد؟

با چشم های ریز که بــــاران گرفته است

از حـــادّه به قائمــــــه نزدیك می شود

لیکن بر این مشــاهده حرمان گرفته است[1]

دستان ماست کوته و خرماست بر نخیـــل

امّا  امیـــــــد در دل ما جان گرفته است:

کاین سنّت خداست که سر می کنـد فرود

هر شاخه ای که بــــار فراوان گرفته است

در جــــذبه ی فروغ فراگیــــر سـرمدی

 ماتیم و خلق، حالت عرفــــان گرفته است

***

***

تصویری از بهشت خــدا را کشیــــده اند

آن بوم، بوی روضــه ی رضوان گرفته است

بودم در آن تشــــرّف پیشین، مثـــال آن-

سرگشتـــه ای که راه بیـــابان گرفته است

بودند عقـــل و دیده ی حیــران به گفت و گو

آنجا که هر دو رخصـت جـولان گرفته است

می گفت دیده به! چه بزرگ است و با شــکوه!

اندیشـه گفت:  عالم امکــــان گرفته است!

خرسنــــد بود دیده  ز انبوه زائـــــــران

اندیشـه گفت:  جمع پریشــان گرفته است!

کو عاشقی که فـــــارغ حاجات خویشـتن

پروانـه وار  شمع شبـــــستان گرفته است؟

ای طفــل راه!  قدرت کُن»  را قیاس کن

این بارگاه، نقطــه ز نقصــــان گرفته است

او حلقـــه ای ز سلســله النّور[2] تا خداست  

در راه طوس فرصت اعـــــلان گرفته است

نور خـــــدا ، غریب غریب است در زمین

آفاق را حکومت شیطـــــــان گرفته است

دریاست پر تلاطـــــم و کشتیّ نـــوح را

روح الّـهی دگر سر ســـــکّان گرفته است

نافذ» چگونه شــــــکر گزارد خدای را ؟

ز آرامشی که پهنــــه ی ایران گرفته است

در انتظار قائم آل محمّـــــــــــــــدیم

دلبند این رضــاست که  قربان گرفته است

محمّد علی مشایخی (نافذ)- 1385

 
 

[1]- نگاه کردن از افقی پایین به چیزی که  هیچ نقطه ی غیر بلند ندارد، زاویه ی دیدی نزدیک  به 90 درجه (قائمه) را طلب می کند. خط دید اینچنین ناظر، با آنچنان منظور بلند پایه ای،  دو خط نزدیک موازی را می سازد که هرگز یکدیگر را قطع نمی کنند. کلاه من که در این جهدِ عاجز سالهاست افتاده است. این مثل، نسبت  ما با امام معصوم (ع) است .  از این منظر است که  این گونه بیان حال خویش کرده ام:

دستان ماست کوته و خرماست بر نخیـــل                                امّا  امیـــــــد در دل ما جان گرفته است:

کاین سنّت خداست که سر می کنـد فرود                                   هر شاخه ای که بــــار فراوان گرفته است»

از این روست که تأسی ( اسوه گرایی و الگو گیری) به پیامبر (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) ممکن می شود و شاید از این نگره است که خداوند متعال فرمود: وَلکُم فی رَسُولِ اللهِ اُسوَه حَسَنَه»

 

 

[2]- اشاره به حدیث معروف سلسله الذهب (زنجیره ی طلایی) . وقتی امام رضا (ع)،  به دعوت مزوّرانه ی مأمون به عنوان ولایتعهد به مركز حكومت (طوس)  فراخوانده شد، در مسیر حركت از مدینه به طوس -در شهر نیشابور-  مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت. در اثنای این ازدحام مردمی، از آن حضرت درخواست حدیث یا موعظه ای شد.  حضرت سر مبارك را از كجاوه بیرون كرده و فرمودند كه این حدیث را از پدرم  شنیدم  و او از پدرش و همین طور تا  امیرالمؤمنین علی (ع)  و او از رسول خدا  و او از جبراییل و او از حضرت حق – جل جلاله-  كه:  كلمةُ لا اله الا الله حِصنی فمن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی» و كاتبان و جویندگان حكمت می نوشتند .  بعد سر در كجاوه برده و پس از لحظاتی دوباره بیرون كرده فرمودند: بِشرطها و شُروطها وَ انَا مِن شُروطِها»  شرط ورود به دژ امن خداوندی و ایمنی از عذابش، منم. شرطش ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت است.

این كمترین، عنوان سلسله النور را بر سلسلهُ الذهب ترجیح می دهد.

 


آخرین جستجو ها

سایت تخصصی ماسک صورت keyrognonpheadd ‿ دخم لونه ‿ CartoonLand Wiki The Best MLB Minnesota Twins Jerseys Cheap On Sale. Julia's site kendlongwellho backsenningraf1971 ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ایران نیوز